Persian Label
محرق
Alternative Term
احراق
با قوت محترقه
سوزنده
سوزاننده
Persian Definition
فعلی که ناشی از قوت حرارت و نفوذ دارو و تحلیل اجزای لطیف و رطوبات عضو یا ماده بوده و منجر به احراق و فساد می شود.
English Definition
Action in which a drug dissolves moistures and LATIF components of a substance or organ resulting in adustion and corruption.
UnaProd
اسفیداج
اشخیص سیاه
اشنان
افربیون
افعی
باد صبا
بارزد
بلادر
بهنگره
بیخ عشبه مغربیه
پالک جوهی
تمر
ثوم
جرادالبر نمکسود
حمام
حمام صحرایی
خردل
خشکنجبین
دبس
دبس خرمایی
دبیداریا
دردار
ذاقنی ویداس
راسن
رخمه
زاج اخضر
زبیب بی دانه (کشمش)
زبیب کم گوشت
زجاج
زرنیخ
زرنیخ سبز
زرنیخ سرخ
زرنیخ سیاه
زهره الملح
زیبق مصعد
زیتون
سداب
سداب بری
سطرونیون
سعد
سعد هندی (نوع دوم)
سکر
سلق
سولان
سویقیه
سیلان
شبرم
شیطرج
صحنات
طرخون
ظیان
عثق
عدس
عرق
عسل النحل کهنه
عشبه مغربیه
قشار کندر
قصب محرق
قلی
قلیماطس
قنبره
کبریت
کراث
کعب
کلس
کلس حجری آب دیده
کندر
کندس
کنهان
لازورد
لوف الصغیر (صنف اول)
ماءالرماد
ماهودانه
ملح
نبیذ
نبیذالتمر
نبیذالزبیب
نبیذالسکر
وج
وعل
یربوع