Persian Label
مسدد
Alternative Term
تسدید
Persian Definition
فعل دارویی که با قوت یبوست و کثافت خود یا به سبب تغریه احداث سده نماید
English Definition
Action of a drug that has a dry and condense or a mucilaginous component by which it closes pores or restrains the passage of substances.
UnaProd
اسفیداج
افیون
اقاقیا
اقط
انزروت
اهلیلج
آش باقاطق
بادنجان
باقلا
بسر
بلوط
بیض
تانبول
تخم خشخاش
تمر
تمر هندی نارس
جلنار
حنطه
حیس
خبز
خبزالخشکار
خشخاش
خماهان ماده
داذی
رخبین
روغن بابونه
زلابیه
سفرجل
سفرجل ترش
سفیده بیض
سمک نمک سود
سنبوسه
سویق
سیلان
شکرقند
شمع
صندل
طین
طین الدقوقی
طین داغستانی
فطر
قنبیط
کمثری بری
لبا
لبن الحامض
ماء کدر
مرداسنج
مغره
ملح
نارجیل
نان برنج
نشا
نیده
هریسه