ملین طبع

تلیین طبع
تلیین طبیعت
ملین طبیعت
نرم کننده بطن
ملین بطن

فعل دارویی که با قوت حرارت معتدله و رطوبت خود آنچه در معده و امعاست را اخراج نماید.

Action of a drug that causes evacuation of the intestines via a wetting and moderate heating power.

• اجاص

• ادرک رسیده

• اسفاناخ

• اطریه

• اظفارالطیب

• اکارع

• انبج

• انجیر خشک

• انکول و اکول

• اونومالی

• آب نیشکر

• آب نیم گرم

• بادروج

• بادنجان

• برگ سرخس

• بزرقطونا

• بصل

• بقله الحمقاء

• بقله یمانیه

• بن

• بیخ بخورالاکراد

• پیارانگا

• تخم اسقیل

• تخم بدهل

• تخم بطیخ

• تخم حلبه

• تخم خبازی

• تخم شبت

• تخم کتان

• ترنجبین

• تمر هندی

• توت

• تین

• ثمر قسم اول تورئی

• ثمر نیم

• جام پهل

• جبن

• جری

• جوز

• حب القلت

• حلبوب

• حماض

• حمص

• خاماسوقی

• خبازی

• خبازی بستانی

• خبزالخشکار

• خلاف البلخی

• خنثی

• خیار کبر

• خیارشنبر

• دبس خرمایی

• دردار

• دوایااغریا

• دیک

• رطب

• رمان شیرین

• زبیب

• زنجبیل

• زیت العتیق

• ساکودانه

• سکر

• سکرالعشر

• سلت

• سمین

• سیسبا

• شارف

• شاهتره

• شراب نیلوفر

• شریفه

• شلجم

• شیرخشت

• صریمه الجدی

• طریخ

• عرق خلاف البلخی

• عصفور

• عنب

• فار

• فجل

• قثاء

• قرع

• قصب السکر

• قطف

• قنبره

• کبر

• کراث

• کراع

• کرنب بری

• کشوث

• کمثری

• کمون نبطی

• گل خیارشنبر

• گیلاس

• لبن الاتان

• لبن البقر

• لبن الرماک

• لبن المعز

• لبن انجیر

• لبن بخورالاکراد

• لحم

• لسان الثور

• لوز

• ماش مقشر

• مخیض

• مرغ بچه

• مری

• مشمش

• مصطکی

• مقل

• میفختج

• هلیون

• یربوع