Persian Label
سرد در دوم
Alternative Term
در دوم سرد
بارد در دوم
برودت در دوم
مبرد در دوم
Persian Definition
درجه ای از سردی که مقدار کم آن باعث تغییر در کیفیت برودت بدن شده اما مقدار بسیار و یا تداوم مصرف آن باعث ضرر و فساد در افعال نمی شود.
English Definition
A degree of coldness that induces a change in body's coldness in small amounts and imposes changes in body functions in high doses or long-term use, though not to the point of detriment or deterioration.
UnaProd
آبار
نوعی آذان الفار
نوع اول ابرون
شحم اترج
ثمر اثل
اثلق
اثمد
اسفیداج
اسفیداج الجصاصین
افیوس
اقاقیا مغسول
اقط
امبرباریس
امژه
امغیلان
املج
انبج خام
انناس
ایذا اریذا
پپیهه
بردی
بشنین
تخم بطیخ هندی
شاخ بقر
بقله یمانیه
بقله حامضه
بن
بوش دربندی
بهمی
بیسم
سفیده بیض
بیل نارس
توت شامی
توتیا
ثمره الاثل
جارالنهر
جاورس
جبن
چکوتره
حاشا
حبحبو
حجرالارمنی
حجرالقمر
حجراللبنی
حجرالمحک
حشیشه الزجاج
حلزون
گوشت حلزون
خبازی
خرنوب بری
تخم خس
خشخاش
خشخاش
تخم خشخاش
خل
خل
گل خلاف
خمان
خوخ
دلیک
دم الاخوین
رامک
رساع
رصاص الاسود
رمان حامض
ریباس
زمرد
زنجفر
زیبق
ساج
ساداوران
سبج
سرطان نهری
بهدانه
سک
سماق
سنبادج
سنبادج
سندیریطس
شادنج
شاض
شث
شوندر
صندل سرخ
طباشیر
طحلب
طرفا
طلق
طین شاموس
طین المختوم
عظم
عظم محرق
عفص
عقیق
علیق
دانه انگور
عنب الثعلب
غرب
فقع
فوفل
قثد
مغز تخم قرع
قرمز
قرن
قشر الفستق
قطف
قطلب
کات
کاکنج
کچنار
کزبره
تخم کزبره
کسیرو
کمات
کمثری نارسیده
کمثری بری
کمرک
کویت
لبلاب
لبن
لبن الاتان
لبن النساء
لبن الحامض
لجالو
لسان
لسان الابل
لسان الحمل
لیمو
لیمو
شراب لیمو ساده شکری
مامیثا
مامیثا
مجنح
مخیض
مرجان
مشمش
برگ مشمش
مصل
مغره
مغنیسا
مها
نارنج
نیلوفر
هدبه
تخم هندبا
یبروح الصنم