مقاوم سم

مقاوم سموم
دافع سموم
دافع سم
مقاوم جمیع سموم
رفع مضرت سموم
مقاوم همه سموم

فعل دارویی که قوت و صحت و مزاج و روح را حفظ کرده و ضرر سموم و ادویه را از بدن یا عضو رفع می کند.

Action of a drug that maintains the health of faculties, Mizaj, and spirits to the point of eliminating harms of toxins and drugs from the body or organs.

• احیون

• اذخر

• اکلیل الملک

• انجدان

• آذان الفار بری (قسم دوم)

• بادآورد

• بادزهر

• بادزهر معدنی

• برگ آزاد درخت

• بصل

• بندق

• بورق

• بیخ لحیه التیس

• پلاسنطور

• تخم اترج

• تخم شاهسفرم

• تخم نوارس

• ثمر آس

• جوز

• حزاء بری

• دهن البلسان

• رعی الابل

• روغن تخم اترج

• سداب

• سرو بری (عرعر)

• سمن

• شراب لیمو

• شیطرج

• طین المختوم

• عرعر

• عنبر

• فطراسالیون

• کبریت

• کزوان

• کسیرو

• کمافیطوس

• کویت

• لبن البقر

• لؤلؤ

• لیمو

• مر

• مسک

• نارجیل بحری

• نفط

• نفط سیاه

• ورس

• هوفاریقون (صنف سوم)

• یاسمین